داستان
در قسمت قبلی، شاهد بودیم که کلمنتاین (Clementine) توسط فرد مرموزی که در پشت بیسیم با لی (Lee) و گروهش صحبت می کرد، دزدیده می شود و لی نیز زمانی که به دنبال کلمنتاین می رود، توسط Walkerها زخمی می شود! No Time Left بعد از این اتفاقات شروع می شود. لی و سایر افراد گروه به دنبال کلمنتاین راهی قسمت هایی از شهر می شوند که فکر می کنند او در آنجا باشد. لی زخمی شده و اگر در آخر قسمت قبل به افراد گروه گفته باشید که زخمی شده اید، آن ها سعی می کنند شما را کمک کنند. حال لی وخیم است. او مرتب از هوش می رود و در این بین نیز افراد گروه تصمیم می گیرند که دستش را قطع کنند تا شاید او نجات پیدا کند. اما آیا آن ها این کار را انجام می دهند؟
در ادامه بازی اتفاقات زیادی رخ می دهند که هر کدام از آن ها بسیار شکه کننده هستند و بار احساسی جالبی را به بازی می بخشند. لی در ادامه، برای مدتی از گروه جدا می شود و سعی می کند تا به تنهای با فرد مرموز پشت بی سیم مبارزه کند و کلمنتاین را نجات دهد. هر چه بازی به سمت آخر پیش می رود، نفس گیرتر می شود. حتی در لحظه های پایانی نیز این موضوع به اوج خودش می رسد و صحنه های رمانتیک شما را تحت تأثیر قرار می دهند. زمانی که کلمنتاین متوجه می شود که پدر و مادرش به Walker تبدیل شدند و صحنه هایی که بعد از آن رخ می دهد، از قسمت های بسیار خوب در داستان به حساب می آیند. همچنین بازی به شکلی به پایان می رسد که باید منتظر فصل دوم این سریال بمانید. ماجراهای این فصل به شکل جالبی به پایان می رسند و از حالا به بعد باید منتظر وقایع دیگری باشیم که برای بازماندگان رخ می دهند.
گرافیک
این سبک گرافیک توانسته زیبایی خاصی به بازی ببخشد. طراحی Cel-Shaded چیزی است که سازندگان در مجموعه The Walking Dead به شکل خوبی از آن بهره برده اند. این طراحی کمیک مانند باعث نشده که به بازی ضربه ای وارد شود، بلکه سازندگان توانسته اند با استفاده از رنگ های مختلف، طراحی های Post Apocalyptic و... کاری کنند تا بازی فضای جدی ای به خودش پیدا کند. طراحی خوب محیط ها، تنوع زامبی ها و جلوه های ویژه ای که ساخته شده، بسیار عالی از کار درآمده اند. طراحی شخصیت ها خوب به نظر می رسد و رعایت حالت کمیک زیبایی خاصی به آن ها بخشیده است.
موسیقی/صداگذاری
در No Time Left موسیقی معنای دیگری پیدا کرده است. اتفاقات بازی، با موسیقی های بسیار زیبایی همراه هستند که واقعاً شما را درگیر خود می کنند و در آن صحنه قرار می دهند. موسیقی ها هم حس هیجان انگیز و حماسی خوبی به شما می دهند و در صحنه های احساسی نیز به اوج خودشان می رسند. در اینجا باید به این موضوع نیز اشاره کنیم که موسیقی های ساخته شده برای این بازی توسط جارد امرسون-جانسون (Jared Emerson-Johnson) ساخته شده که در کارهای قبلی استودیوی Telltale Games حضور داشته و به آهنگسازی پرداخته است. در قسمت صداگذاری نیز بازی همچنان خوب ظاهر شده و دیالوگ ها بسیار زیبا و تأثیرگذار هستند.
گیم پلی
در قسمت پنجم، گیم پلی بازی دارای قسمت های اکشن، سرعتی و درگیر کننده بیشتری است. البته مانند نسخه های قبلی، هنوز هم باید در زمان های مختلف، به سرعت آیتم های مختلفی را پیدا کنید و راهی برای خروج بیابید. در ابتدای هر قسمت از این سری با این نوشته روبرو می شوید که بازی بر اساس انتخاب های بازیکنان پیش می رود و تغییر می کند. در No Time Left این موضوع را بیش از پیش مشاهده می کنید. اگر در قسمت های قبلی فردی از گروه را نجات نمی دادید، در این نسخه چه اتفاقی رخ می دهد؟ و یا حالا که او را نجات دادید، چه می شود؟
حتی در این نسخه انتخاب اینکه دست لی را قطع کنند یا خیر نیز روی روند بازی تأثیرگذار است. آیا خون ریزی زیاد برای او مشکل ایجاد می کند؟ یا ویروس مرگبار او را از پا درمی آورد؟ همچنین روند اکشن بازی نیز حالت دیگری به خودش گرفته است. با تیراندازی می توانید زامبی ها را از بین ببرید، اما بعد از تمام شدن تیرها چه می کنید؟ در این لحظه ها باید سریعاً به دنبال راه فراری باشید و در فرصت کمی که خواهید داشت، باید راه را پیدا کنید. همچنین مبارزه با سلاح های سرد نیز در این بازی بسیار هیجان انگیز شده و حتی در یکی از صحنه ها این موضوع به اوج خودش می رسد.
نتیجه گیری
استودیوی Telltale Games توانست این فصل از سری The Walking Dead را به شکل بسیار خوبی به پایان برساند و راه را برای ادامه داستان باز بگذارد. تنها مشکل قسمت پنجم، کوتاه بودن آن است، اما از نظر هیجان، اکشن و حس دراماتیک بسیار قوی تر از چهار قسمت قبلی است. با تجربه No Time Left به این موضوع پی خواهید برد که این سری واقعاً می تواند یکی از نامزدهای بهترین بازی سال باشد.
اطلاعاتی در مورد نسخه جدید بازی ندای وظیفه